loading...
عکس های کمیاب 222
آخرین ارسال های انجمن
عکسستانی بازدید : 736 چهارشنبه 25 اسفند 1389 نظرات (2)
لره شب عروسي به پسرش ميگه: پسرم سفت ترين جاي بدنتو بکن جايي که « دخترا ميشاشن صبح ميبينه: کله پسره تو چاه فاضلاب گير کرده ................................................................... يه گوني پشکل ميخرن بازش که مي کنن يه لره از توش ميپره بيرون ميگن « تو اينجا چکار«مي کني؟؟ ميگه من جايزشم ................................................................... به يه لره ميگن تو شهر شما آدم معروف هست؟؟لره:آره سوفيا لره... جسيکا تي لر...لره « و هاردي... تازاش هم يه مولکول کشف کرديم که اسمش اينه: کلر ..... ................................................................... يه روز يه لره ميره دستشوئي وقتي مي ياد بيرون ميبينن دهنش خونيه ميپرسن « چي«شده ميگه با مسواک خانواده دندونامو شستم0 ................................................................... لره خوابش سنگين بوده، تخت ميشکنه « ................................................................... به لره ميگن: دخترتو به کي دادي؟ ميگه: غريبه نيست. دامادمه « ................................................................... لره ميره توالت با دهن خوني مياد بيرون. ميگن: چي شده؟ ميگه: گي بگيرن. مسواکش « خيلي بزرگ بيد. ................................................................... لره قاضي ميشه بهش ميگن حکم کن، ميگه پيک! « ................................................................... لره تو قرعه کشي بانک شرکت مي‌کنه، براش شيش ماه زندان در مياد « ................................................................... لره خيلي بي تربيت بوده، هر جا ميرفته يه سوتي اساسي ميداده. يه روز ميره « خواستگاري، براش چايي ميارن با شکر، يادشون ميره قاشق بيارن. لره برمي‌گرده ميگه: بايد با کـ..رم هم بزنم؟! ................................................................... به لره ميگن: ببخشيد شما لريد؟‌ ميگه: نه پس انم با اين سبيل پهنم؟! « لره بعد از عمري ميره مو مي‌کاره، اسمش حج واجب درمياد. ................................................................... لره ميخواسته ترتيب گاوشو بده، گاوه ميگه: ما، ما! لره ميگه: خفه‌شو، اول ما، بعد « تو! ................................................................... خرسه به يکي حمله ميکنه و ميگه: وياوخوام وخورمت! طرف ميگه: اِ؟ ميه تونم لري؟ « خرسه ميگه: ها، ما حيوونا همه لريم، وجز خر که ترکه! ................................................................... لره بالا پشت بوم ميخوابه، سردش ميشه، پا ميشه در پشت بومو ميبنده « ................................................................... به لره ميگن تبادل لينک ميکني؟ هيچي جواب نميده!!! « ................................................................... لره دلو ميزنه به دريا، غرق ميشه « ................................................................... به لره ميگن حموم چند بخشه؟ ميگه: دو بخشه، زنونه و مردونه « ................................................................... لره ديش ماهوارشو مي‌ذاره روي پشت بوم، روش مي‌نويسه: کولر « ................................................................... از لره مي‌پرسن: قبله کدوم طرفه؟ ميگه: کجا بهتون آدرس دادن؟ « ................................................................... يه روز يه لره م ي گ و ز ه يه متر ميپره هوا، ميگن: چي شد؟ ميگه: تو دنده « بود ................................................................... به لره ميگن: ساعت داري؟ ميگه: ساعت چيه مرد بايد خا... داشته باشه « ................................................................... لره چهارشنبه سوري با واجبي نارنجک درست ميکه، ميگن اين چيه؟ ميگه: مي‌خوام وقتي « ترکيد پشماي همه بريزه ................................................................... لره ميره بدنسازي، مربيه ميگه: هفته اول بدن درد داري، ترکه ميگه: پس من از هفته « دوم ميام. ................................................................... به لره ميگن: محبوبترين تيم فوتبالي که دوست داري چيه ؟ ميگه: قربون جدش آسد « ميلان ................................................................... لره مي‌خواسته غرق مناجات بشه، جليقه نجات مي‌پوشه « ................................................................... درياي غم ساحل ندارد. لرا همشو آسفالت کردند « ................................................................... لره باباش آتيش مي‌گيره، جو مي‌گيردش، از رو باباش مي‌پره « ................................................................... از لره در مورد آمريکا سوال مي‌کنند ميگه: والا يه پاش تو عراقه، يه پاش تو « افغانستانه، فکر کنم ميخواد برينه به ايران ................................................................... از لره مي‌پرسند: توي طايفه شما آدم مشهور هم هست؟ ميگه:‌آره بابا، لره و هاردي، « سوفيا لره، اليزابت تاي لور، تازه يه شيميدان لر يه چيزي کشف کرده که اسمشو گذاشته کلر ................................................................... به يه لره ميگن: دو دو تا؟ ميگه: پس چند تا؟ « ................................................................... لره پاهاش خواب ميره، پتو روش مي‌کشه « ................................................................... لره ميره توي دل طبيعت، هضم مي‌شه « ................................................................... لره داشته شناي قورباغه ميرفته، لک لک مياد مي‌خوردش « ................................................................... لره قاضي ميشه بهش ميگن حکم کن، ميگه پيک! « ................................................................... لره جونش به لبش ميرسه، تف مي‌کنه مي‌ميره « ................................................................... لره تو قرعه کشي بانک شرکت مي‌کنه، براش شيش ماه زندان در مياد « ................................................................... لره ميره استاديوم وسط موج مکزيکي غرق ميشه « ................................................................... به لره ميگن: جسم شفاف چيه؟ ميگه: جسمي که از اين ورش اون ورش ديده شه. ميگن: مثال « بزن: ميگه: نردبون ................................................................... لره سيدي مي خره مي بينه وسطش سوراخه ميندازتش تو سطل آشغال « ................................................................... روي بيلبورد زده سيو همان سيب است لره ميگه: دروغ ميگه من خوردم صابون بيد « ................................................................... لره فيلم جنگي ميديده، تموم که ميشه سينه خيز ميره تلويزيونو خواموش کنه « ................................................................... يه روز يه لره مي افتد توي چاه ميگه: شانس اوردم تهش سوراخ نبود « ................................................................... يه روز يه لره شکر مي خره براي اينکه مورچه نخوره روش مي نويسه نمک « ................................................................... به لره ميگن: سه تا فوتباليست نام ببر. ميگه: علي دايي، علي کريمي، فرار مهدوي « کيا ................................................................... از لره ميپرسن به 5 تا دختر که رو يه ميله نشسته ان چي ميگن؟ ميگه: يه سيخ جيگر « ................................................................... به لره ميگن: دخترتو به کي دادي؟ ميگه: غريبه نيست. دامادمه « ................................................................... لره ريش بزي ميزاره. دچار بحران شخصيتي ميشه « ................................................................... لره دور خودش ميچرخه، هرز ميشه « ................................................................... لره اپليکيشن فرم پر ميکنه، جلوي سکـ..س مي نويسه: بله خيلي زياد « ................................................................... لره داشت ميگوزيد و دور خودش ميدويد يه لر ديگه گفت چکار ميکني گفت « ميخام گوزمو بگيرم بهش گفت واستا تا من بگيرمش واست ................................................................... لره بعد از2سال ازسربازي برميگرده،تو کوچه داداشش رو مي بينه که ريشش « بلند شده و خيلي ناراحته،ازش مي پرسه چي شده چرا ناراحتي،داداشش چپ چپ نگاهش مي کنه وجواب نميده.ميره درخونه اون يکي داداشش رو مي بينه که اون هم با ريشهاي بلند وقيافه ناراحت نگا نگاهش ميکنه،خيلي نگران ميشه،مي پرسه چه اتفاقي افتاده؟بابا طوري شده.اونم محلش نميزاره.ميره تو خونه باباشو مي بينه که ريشش حسابي بلند شده وخيلي ناراحته ميگه من مي دونم که نه نه طوريش شده باباش با عصبانيت ميگه پدرسوخته موقعي که داشتي مي رفتي خدمت ريش تراش رو کجا بردي ................................................................... از لره مي پرسن،بزرگترين ريسک زندگيت چيه؟ ميگه: يه روز اسهال بودم « گوزيدم.... ................................................................... لره ميره مهموني تهروني ها ميبينه بچه تهروني به مامانش ميگه مامان من « شماره 1 دارم ... لره ميگه يهني چي ؟ .. مادر ميگه شماره 1 يعني دستشويي کوچک 2 يهني بزرگ ... لره خوشش مياد و ميره خونش به بچش ياد ميده ... بعد چند روز ميرن مهموني .. بچه دستشويي داشته ميگه بابا اون ان شمارش چند بود؟ ................................................................... لره مياد تهران مي بينه همه لباس آستين کوتاه پوشيدن تعجب مي کنه مي گه « اوا پس اينا چه جوري دماغاشونو پاک مي کنن ................................................................... لره ميگوزه .بچه هاش ميزنن زير خنده. در حالي که اشک تو چشماش جمع ميشه « ميگه: خدايا اين شاديو از بچه هام نگير ................................................................... يه روز يه لره با تهرانيه ازدواج ميکنه شب عروسي تهرانيا ميخونن سبد « سبد گل ياس عروس ما چه زيباس لرا ميخونن گوني گوني پشکل غلامعلي خوشکل ................................................................... لره از دهشون اومده بوده تهران رانندگي ياد بگيره، جلسة اول از مربيش « مي پرسه: اين چراغ رنگيه چيه؟! يارو مياد سرکارش بگذاره، ميگه: اين چراغ راهنماييه؛ وقتي سبزه يعني اهل تهران برن، وقتي زرده شهرستاني‌ها و قرمز هم مال لراست! خلاصه اين جريان ميگذره و لره هم امتحان ميده وقبول ميشه، روز اول ميشينه پشت ماشين و ميرسه به چراغ قرمز و خوب طبعاً رد ميکنه. افسره داد ميزنه: راننده پيکان، بزن کنار! لره سرشو از پنجره مياره بيرون، داد ميزنه: لـُــرُم... مــن لـُـــرُم!! افسره يک نگاه ميندازه، ميگه: باشه بابا...برو...برو ................................................................... از يه لره مي‌پرسند: کدوم برنامه تلويزيون رو بيشتر از همه دوست داري؟ « ميگه: پيام بازرگاني! ميپرسن: چرا؟ ميگه: چون بينش سريال پخش مي‌کنند! ................................................................... به يه لري گفتند با جام جم جمله بساز گفت: من هر روز صبح جام جم ميکنم « ................................................................... سه تا لر داشتن يه زن مي کردن شوهرش مياد يکي سيني سيب مي گيره يکي « سيني پرتقال ميگيره به سومي هيچي نميرسه شوهر از اولي مي پرسه اينجا چيکار مي کني مي گه سيب مي دم دومي مي گه من پرتقال مي دم سومي ميگه منم سيني را جمع ميکنم ................................................................... ميخواستن لره رو شکنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يک اتاق گرد، ميگن برو يک « گوشه بشين! ................................................................... لره تو مسجد سليمان مسجد مي سازه بالا در مسجد مي نويسه بزودي نماز صبح « يک رکعت بدون وضو ................................................................... يک بار يک زن لر به حمام ميرود و شير اب داغ را باز ميکند و داد ميزند « سوختم و شوهرش که ميخواست به او کمک کند به اتش نشاني تلفن ميزند ................................................................... لره داشته با تمام وجود وضو ميگرفته و دستاشو محکم ميکشيده رو هم، ازش « ميپرسن: چرا اينقدر محکم وضو ميگيري؟ ميگه: چني آرم وضو ميرم که هيچ گوزي نتنِه باطلش کنه(با لهجه لري) ................................................................... لره گوزيد و مرد سر قبر او نوشتن: بادي وزيد و گلي پرپر شد « ................................................................... شباهت لر با پارک؟ جفتشون تاب دارن « ................................................................... به لره مي گن: اگه يه دختري بهت راه داد چکار مي کني؟ مي گه ازش سبقت « مي گيرم ................................................................... شباهت لرها با شورت؟ با هردو 5 دقيقه بيشتر بگردي ابروت رفته « ................................................................... 1روز يه لره ميره پيشه خدا ميگه: خدايا چيکار کنم که از ترکا خر تر « باشم.. خدا ميگه: برو تو بيابون شنا کن.... ميره تو بيابون شنا ميکنه 1دفعه ميبينه 1ترکه با قايق موتوري مياد ميگه اومدم نجاتت بدم! ................................................................... لره تلويزيون ميخره بعد کنترلشو. پس مياره ماشين به صاحب مغازه ميگه « بيا داداش اين ماشين حساب توش بود ما حرومي بهمون نمياد ................................................................... يک لر براي چند روز ميره توي هتل يک روز ميبينن توي دستشوئي داره يک « نفر خارجي رو ميزنه ميان ميگيرنش ازش ميپرسن قضيه چيه چرا اين بدبخت را ميزني لره ميگه اينجا يک چشمه اويي بيده (دستشوئي فرنگي ) که مو هر روز ازش او ميخوردم اين بي پدر و مادر امروز اومده توش ريده ................................................................... يک شب تلويزيون فيلم سينمايي گذاشته بوده، تو فيلم مرده به زنش ميگه: « شب بخير لورا. يهو تو لرستان ملت همه تلويزيون رو خاموش ميکنند، ميرن ميخوابن ................................................................... لره تيپ ميزنه ميره تو خيابون دختره بهش ميگه بخورمت لره ميگه اين گه « خوريا به تو نيومده! ................................................................... لره داشته شير مي خورده مي ميره مي دونين چرا ؟.........گاوه مي شينه « روش ................................................................... به لره مي گن بچت چرا اين قدر زشته؟ مي گه شو تاريک . سوراخ تنگ . منم « دست تنها مي خواستي الن دلون درست کنم(با لهجه لري بخونيد) ................................................................... از لره ميپرسن نظرت راجع به فکر, شعور, معرفت و درک چيه؟ لره جواب ميده « ما به اينها ميگم چهار محال بختياري ................................................................... لره 500 تومن به پسرش ميده ميگه اين رو 300 ماست بخر 200 تومن مال خودت « پسرش ميگه نميرم. ميگه 1000 تومن 500 مال خودت 500 ماست بگير ميگه نه. ميگخ بيا 1500 تومن 1000 تومن مال خودت 500 ماست بگير ميگه نه. ميگه بيا 2000 تومن بگير 1500 مال خودت 500 تومن ماست بخر پسرش ميگه نميرم. لره شاکي ميشه ميگه پدرسگ پس بيا تو مادرت رو بکن من برم ماست بخرم. ................................................................... به لره ميگن برادرت اج آي وي گرفته مي گه نه بابا پس جي ال ايکـ..س رو فروخت!!! « ................................................................... لره با خوشحالي به دوستش ميگه بالاخره اين پازل رو بعد از 2 سال حل « کردم . دوستش ميگه: 2سال زياد نيست؟ ميگه:نه بابا رو جعبه اش نوشته 7 تا 10 سال ................................................................... بن لادن رو مي خواستن شکنجه کنن، از ملت همه پرسي مي کنن تا سخت ترين « شکنجه رو انتخاب کنن هر کي يه چيزي مي گه، تا اينکه مي رسه به لره، لره مي گه: يه ميله آهني رو داغ داغ کنين تا سرخ شه، بعد از طرف سردش بکنين تو کونش، ملت کف مي کنن، مي گن بابا حالا چرا از طرف سردش بکنيم تو، لره مي گه: تا هر کي خواست درش بياره دستش بسوزه نتونه !!! ................................................................... يه روز يه لره از خواب مي پره دست وپاش مي شکنه « ................................................................... دوست لره مي خواست بره مسافرت.لره موقع خداحافظي خيلي دلش براش تنگ « ميشه.خلاصه هي ماچش ميکرد. ديد که ماچ کردن چيزي از دلتنگي ش کم نميکنه به دوستش گفت فايده نداره بگير بخواب تا بکُ..مت! ................................................................... لره داشته به قصد کشت، خودش رو ميزده! بهش ميگن: چي شده؟ ميگه: من بي « غيرت، الان فهميدم از کجاي ننه‌ام در اومدم ................................................................... ميدونيد رکوردبيشترين ريدن توکمترين زمان دست کيه؟ دست يه لره به اسم « ابراهيم ميرزاپوره که دربازي بامکزيک درعرض پنج دقيقه دوبار ريد تاايرانيها کونشون بسوزه ................................................................... لره با خوشحالي به دوستش ميگه بالاخره اين پازل رو بعد از 2 سال حل « کردم . دوستش ميگه: 2 سال زياد نيست؟ ميگه:نه بابا رو جعبه اش نوشته 7 تا 10 سال ................................................................... لره رو در خونش نوشته بوده wc . ميگن اين چيه نوشتي ميگه: مخفف welcome « ................................................................... يه روز يه لره ميره پيش خدا ميگه چطوري ميتونم از ترکا خرتر باشم خدا « بهش ميگه برو تو کوير شنا کن بعد ميره شنا ميکنه ميبينه يه ترکه با قايق موتوري مياد نجاتش بده!!! ................................................................... يه روز يه لوره ميره دمه دره يه مغازه ميخوني که نوشتن:علي با ماست رضا « با ماست حسن با ماست لوره ميگه آقا ببخشين ماسته خالي ندارين ................................................................... يه روز تو جشن عروسي يه لوره يه نفر مدل هليکوپتري مي رقصه يارورو جو « ميگيره آر پي جي ميزنه ................................................................... لره يه دوچرخه مي خره سوار ميشه مياد خونه بچه ي لره از دور باباشو « ميبينه بعد ميره به مامانش ميگه: مامان مامان يه چيز رفته تو کون بابا هر چقدر هم که دست و پا ميزنه در نمياد ................................................................... از لره مي‌پرسن: بلدي پيانو بزني؟! ميگه: نه. ولي يه داداش دارم...... « اونم نه! ................................................................... لره يه بسته هزار تومني ميشمره 25 تومن کم مياره « ................................................................... يه لره رفت پارتي. فرداش رفيقش ازش پرسيد چطور بود. لره گفت: خيلي عالي « بود . روي من اسم يه گل گذاشته بودن و هي صدام ميکردن. رفيقش گفت چي ميگفتن. لره گفت: من و انداخته بودن وسط و هي دورم ميچرخيدن ميگفتن اسگله رو اسگله رو ... ................................................................... لره با هواپيما مياد تهران، تو فرودگاه به رفيقش ميگه: اگه ميدونستم « اينقدر نزديکه با ماشين ميومدم ................................................................... ميدوني لر ها از چه عطري استفاده مي کنن؟ بوپايلر.....در واقع همان بوي « پاي لر ................................................................... لره ميره قبرستان مي بينه مرده ها رو قبرا نشستن مي گه جريان چيه؟؟ ميگن « سوال هاي شب اول قبر لو رفته گفتن فعلا بيرون باشيد تا دوباره سوال طرح کنيم ................................................................... بچه مثبته از لره ميپرسه: آقا ببخشيد... خيلي خيلي عذر « ميخوام..شرمنده.. روم به ديوار.. اسمتون چيه؟! لره شاکي ميشه، ميگه: ايجو که تو پرسيدي، اسمم انه!!! ................................................................... به لره ميگن چس چيست؟ميگه تلاش يک گوز براي حفظ ابرو « ................................................................... لره تازه زفته بود کلاس زبان ميره ساندويچي ميبينه نوشته هات داگ ميگه « بزار يه سگه داغ بخورم خلاصه طرف براش مياره ميگه اوه اوه ببين از سگه کجاش به ما رسيد ................................................................... لره داشته با اتوبوس 100تا مي رفته بعد مياد ترمز کنه مي بينه ترمز « بريده مي بينيه يک کاميون هم از روبه رو با سرعت مياد مي بينه کاري از دستش بر نمياد به شاگردش ميگه مهراد پاشو تصادف ببين حال کن!!! ................................................................... لره سلموني داشته. يه روز ميخواسته بگوزه به شاگرد سلموني ميگه: برو « بيرون نگاه کن اينطور که بوش مياد مي خواد بارون بباره. پسره ميره بيرون، زود مياد ميگه نه آسمون صاف صافه. يارو نمي رسه کارشو بکنه. دوباره به شاگرده ميگه،‌هوا بدجوري گرفته، برو ببين بارون نمياد. پسره دوباره ميره، زود مياد. لره بازم نميتونه کارشو بکنه. خلاصه بار سوم پسره رو ميفرسته و ايندفعه سريع ميگوزه و اَنشم باش مياد. پسره مياد تو ميگه: والله اوستا اينجورکه بوش مياد ميخواد از آسمون اَن بباره!!!!!؟؟؟!!!!! ................................................................... نوار مغز نرمال /_ /_ /_ /_ /_ نوارمغزقزويني (|) (|) (|) (|) « نوارمغزاصفهاني $ $ $ $ $ $ $ نوارمغزلر _____________!!! ................................................................... يه ترکه رو ميتراشن ميبينن لره « ................................................................... يه لره با يه ترکه تو يه اپارتمان زندگي ميکردن يه دفعه برق ميره ترکه « يه ظرف ميگيره دستش مياد در خونه لره بهش ميگه يکم برق بده لره ميگه چرا ظرف فلزي اوردي پلاستيکي مي اوردي برق نگيرتت. ................................................................... به يه لر ميگن زبون لري چه جوريه؟ ميگه فارسي بلدي؟ ميگه آره. ميگه « برين توش ميشه لري!!! ................................................................... شباهت لر و خورشيد: هر دوشون از پشت کوه در اومدن!!! « ................................................................... لره باباش مي ميره دوستاش ميان بهش تسليت ميگن. لره احساساتي ميشه ميگه « ايشاالله ختم باباتون جبران کنم!!! ................................................................... لره دوزاري سياه پيادا ميکنه، ميره تلفن عمومي گوشي رو برميداره، ميگه: « الو آفريقا؟!!! ................................................................... لره شهردار مي شه، صبح زود براي افتتاح پروژه ساختماني مي ره عصر مي شه ... « شب مي شه ... ولي خبري ازش نمي شه . نصفه شب خاک آلود و خسته مي ره خونه زنش مي پرسه: کجا بودي تا اين وقت شب ؟ غضنفر مي گه: والله موقع کلنگ زدن، مردم تشويقم کردن، منم يواش يواش بدنم گرم شد و زير زمينش رو کندم ! ! ! ................................................................... به لره ميگن: ان آقا « ميگه: آقا شو بگذار اولش ................................................................... يه لره رفته بود ته چاه فکر ميکرد « يه يارو اومد گفت: چرا ته چاه فکر مي کني ترکه گفت: مي خوام عميق فکر کنم ! ! ! ! ! ! ! ! ................................................................... لره واسه اينکه از زندگي جلو بيوفته يه زن حامله ميگيره « ................................................................... لره ميخواسته آتش نشان بشه. « توي آزمون استخدامي ازش ميپرسند اگر جنگل آتش بگيره و اون اطراف آب نباشه چه کار ميکني؟ لره ميگه: هيچي تيمّم مي کنيم ................................................................... به لره مي گن اگه آب نبود چي مي شد؟ مي گه ما شنا ياد نمي گرفتيم « در نهايت خفه مي شديم مي مرديم ...................................................................
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط sahar در تاریخ 1348/10/11 و 16:13 دقیقه ارسال شده است

خیلی وبلاگ قشنگیه ممنون


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 61
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 364
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 55
  • باردید دیروز : 128
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 337
  • بازدید ماه : 890
  • بازدید سال : 7,964
  • بازدید کلی : 398,927